فیلمبرداران منتخب دوره ی دوم فستیوال کمرایمیج لهستان در سال 1994

 

 

آرتور راینهارت برنده قورباغه طلایی فستیوال کمرایمیج در سال 1994

آرتور راینهارت (زاده 24 مارس 1965) فیلمبردار، تدوینگر و تهیه کننده لهستانی، دریافت کننده دو "قورباغه طلایی" از جشنواره کمرا ایمیج، دو جایزه فیلم لهستان برای بهترین فیلمبرداری و سه جایزه "شیر طلایی" جشنواره فیلم لهستان است. برای بهترین فیلمبرداری، عضو انجمن سینماگران لهستان. او ابتدا در مدرسه فیلم لودز در رشته کارگردانی تحصیل کرد، اما پس از یک سال دوره خود را برای یادگیری فیلمبرداری تغییر داد. او در سال 1992 فارغ التحصیل شد. وی در ابتدای فعالیت خود بیشتر در زمینه فیلم های مستند و کوتاه کار می کرد. او با جیک پتریکی در فیلمبرداری برای فیلم 89 میلی متر از اروپا اثر مارسل لوزینسکی همکاری کرد که نامزد جایزه اسکار بهترین مستند کوتاه شد.

در سال 1994، او برای اولین بار با کارگردان دروتا  کدزیرزاوسکا، مدیریت فیلم برداری در فیلم کلاغ ها که برای اولین بار "قورباغه طلایی" خود را در جشنواره کمرا ایمیج دریافت کرد، کار کرد.

فیلم های منتخب:

89 میلی متر از اروپا (1993)

کلاغ ها (1994)

محرک (1995)   

راهزن (1997)

نخ (1998)

بچه های بیابان (تلویزیون) (2003)

من هستم (2005)

تریستان و ایزولد    (2006)

وقت مردن است (2007)

فردا بهتر خواهد بود  (2010)

ونیز    (2010)

هتفیلدز و مک کویز (2012)

 

 

تیبور ماته برنده قورباغه طلایی در سال1994

تیبور ماته (بوداپست، 29 ژانویه 1943 -) فیلمبردار مجارستانی برنده جایزه Kossuth و Balázs Béla، استاد دانشگاه. او عضو آکادمی فیلم اروپا است.دانش آموخته دانشگاه هنر و طراحی موهولی-ناگی از سال 1966 تا سال 1971و دانشگاه هنر فیلم و تئاتر از سال 1972 تا 1976 است.

بین سالهای 1957 و 1961 در دبیرستان هنرهای زیبا و کاربردی در رشته عکاسی تحصیل کرد. بین سال‌های 1966 و 1971 در دانشکده هنرهای کاربردی مجارستان به تحصیل در رشته طراحی داخلی پرداخت. از سال 1972 تا 1976 در دانشکده هنرهای تئاتر و فیلم در رشته فیلمبرداری تحصیل کرد. از سال 1977 تا 1983 در استودیوی مستند و خبری مافیلم فیلمبردار بود . فیلمبردار آزاد از سال 1983. وی از سال 2005 رئیس گروه فیلمبرداری دانشگاه هنر تئاتر و فیلم، از سال 2006 تا 2018 ریاست این گروه و از سال 2018 نیز سرپرست این گروه بوده است. از سال 2019 او عضو متناظر دپارتمان فیلم و عکاسی آکادمی هنر مجارستان است.

 

فیلم شناسی:

آگلاجا (2010)

سوپر پسر (2009)

سیاره دیگری (2008)

تریاک - خاطرات یک زن بیمار روانی (2007)

Euripides: Iphigeneia in Aulis (2006)

شکار برای انگلیس  (2006)

یکشنبه (2006)

یک دامن، یک شلوار (2005)

باشگاه (Boniés of Miskolc (2004

عروسک چینی (2004)

رز هیل (2003)

راز قلعه رز سیاه (2001)

فوتبال، یا زنده در 1 مه! (2001)

ماشین افسانه ای (2000)

هیپولیتیک (1999)

دفاع چین (1999)

سیمون جادوگر (1998)

دنباله دار (1998)

همه از کوتوله می ترسند (1997)

نمایش بت (1997)

جاده (1997)

پسران ویتمن (1997)

نابالغ (1995)

مدرسه حواس (1995)

برادر بروکلین (1994)

شکارچی جادویی (1994)

وایزک (1994)

شب بخیر شاهزاده (1993)

جایزه فیلمبرداری در جشنواره فیلم کوتاه کراکوف (1978)

    جایزه نقد و بررسی فیلم (1985، 1989، 1994، 1997، 1998، 1999، 2006، 2007، 2008)

    جایزه برای منتقدان فیلم مجارستان (1989، 1994، 1997، 2019)

    قورباغه طلایی-کمرا ایمیج '94 (1994)

    فیلمبردار سال (1997، 1999)

    جایزه گیورگی ایلس (2007)

 

 

پیوتر سوبوچینسکی برنده قورباغه نقره ای دومین دوره کمرایمیج 1994

پیوتر سوبوچینسکی (۳ فوریه ۱۹۵۸ ۲۶ مارس ۲۰۰۱) یک فیلمبردار لهستانی بود. او در سال 1994 نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری برای )سه رنگ: قرمز( شد. سوبوچینسکی پسر ویتولد سوبوچینسکی، فیلمبردار لهستانی بود.

سوبوچینسکی که در سال 1958 در لودز، لهستان متولد شد، در جوانی احساس می کرد که پا در جای پای پدرش گذاشته او در مدرسه ملی فیلم در لودز تحصیل کرد و در سال 1987 مدرک خود را دریافت کرد.

او با کارگردان مشهور لهستانی، کریستوف کیشلوفسکی در فیلم‌های زیادی کار کرد،که از فیلم (Dekalog (1988 شروع شد و با آخرین فیلم کیشلوفسکی، سه رنگ: قرمز (1994) به اوج رسید. جشنواره فیلم کمرا ایمیج و نامزدی اسکار نیز در سال 1994برای او اتفاق افتاد. در سال بعد برای( اتاق هفتم )برنده جایزه قورباغه طلایی شد و در سال 1997 برای( اتاق ماروین )نامزد قورباغه طلایی شد.

او در اواسط دهه 1990 زمانی که ران هاوارد از او خواست تا روی فیلم باج با بازی مل گیبسون و رنه روسو کار کند، به اوج خود رسید. با این حال، هنگام فیلمبرداری فیلم (به دام افتاده، معروف به 24 ساعت) در سال 2001، او دچار حمله قلبی شدید شد و در خواب در ونکوور، بریتیش کلمبیا درگذشت، و در گورستان نظامی پاوازکی در ورشو، لهستان به خاک سپرده شد. (قلب ها در آتلانتیس) که چند ماه پس از مرگ او منتشر شد و (حبس شده) به او تقدیم شده است.

از او همسر، دو پسر، یک دختر به یادگار ماند.

فیلم شناسی:

به دام افتاده (معروف به 24 ساعت) (2002)

    چشمان فرشته (2001)

    قلب ها در آتلانتیس (2001)

    گرگ و میش (1998)

    باج (1996)

    اتاق ماروین (1996)

    اتاق هفتم (1995)

    سه رنگ: قرمز (1994)

    لاوا (1989)

  ) Pension Sonnenschein (1989

   ) Dekalog: Three (1988

   ) Dekalog: Nine (1988

   ) Zjoek (1987

    آهنربا (1987)

    آهنربا (1987)

افتخارات:

نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری: سه رنگ: قرمز: 1994

 

کنراد لافکادیو هال برنده قورباغه برنزی دومین دوره کمرا ایمیج

کنراد لافکادیو هال (به انگلیسی: Conrad Lafcadio Hall, ASC) (زاده ۲۱ ژوئن ۱۹۲۶ – درگذشته ۴ ژانویه ۲۰۰۳) فیلم‌بردار آمریکایی اهل پلینزی فرانسه بود. او که از نام نویسندگان جوزف کنراد و لافکادیو هرن نامگذاری شده است، بیشتر به خاطر عکاسی از فیلم هایی مانند در خون سرد، لوک دست سرد، بوچ کسیدی و ساندنس کید، زیبایی آمریکایی و جاده ای به سوی هلاکت شهرت داشت. او برای کارهایش جوایز متعددی از جمله سه جایزه اسکار و سه جایزه بفتا به دست آورد.

در سال 2003، در نظرسنجی از اعضای انجمن بین‌المللی سینماگران، هال به عنوان یکی از ده فیلم‌بردار تأثیرگذار تاریخ شناخته شد. او یک ستاره در پیاده روی مشاهیر هالیوود دریافت کرده است.

کنراد ال هال در 21 ژوئن 1926 در پاپیته، تاهیتی، پلینزی فرانسه به دنیا آمد. پدر او جیمز نورمن هال، یک خلبان و کاپیتان در لافایت اسکادریل بود که برای فرانسه در جنگ جهانی اول جنگید. مادرش سارا ("لالا") وینچستر هال بود که نیمه پلینزی بود. هال که در دوران طفولیت نسبی سینما بزرگ شد، هرگز دور دوربین نبود و ایده رفتن به سینما یک مفهوم خارجی بود. هال در اوایل اواسط نوجوانی به مدرسه کیت، یک مدرسه مقدماتی شبانه روزی در نزدیکی سانتا باربارا، کالیفرنیا رفت.

پس از فارغ التحصیلی، پدرش به هال گفت که مسیر زندگی خود را پیدا کند. هال در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی تحصیل کرد و قصد داشت در رشته روزنامه‌نگاری تحصیل کند، اما در نهایت عملکرد ضعیفی داشت و در عوض به مدرسه سینما-تلویزیون USC (در حال حاضر دانشکده هنرهای سینمایی USC) رفت. او مطمئن نبود که این تصمیم درستی است، اما از آنجایی که این یک شکل هنری جدید است، شروع از سطح پایین جالب بود. هال در زمانی به مدرسه سینما رفت که اسلاوکو ورکاپیچ رئیس برنامه بود. هال بعداً به یاد آورد که «او به من یاد داد که فیلمسازی زبان بصری جدیدی است. او اصول را تعلیم داد و بقیه را به عهده ما گذاشت». پس از خلق اولین عکس‌هایش در مدرسه، او عاشق این هنر شد و می‌خواست داستان‌هایش را از طریق تصویرسازی ادامه دهد. جان هیوستون و اورسون ولز از چند نفری که در طول تحصیل او از مدرسه دیدن کردند. پس از فارغ التحصیلی در سال 1949، هال انتظار داشت بلافاصله پس از اتمام کالج شغلی پیدا کند. در آن زمان، با این حال، هالیوود فقط اجازه می داد که گروه دوربین با افرادی پر شود که در فهرست انجمن عکاسان بین المللی بودند.

پس از فارغ‌التحصیلی، هال با همکلاسی‌های خود، ماروین آر. واینستین و جک سی. کوفر، در سال 1949 برای ساخت فیلم‌های کانیون همکاری کرد. در سال 1956، Canyon Films یک فیلم کوتاه به نام My Brother Down There را خریداری کرد که به هال اجازه داد تا در جایگاه فیلمبردار قرار بگیرد و بخشی از انجمن بین المللی عکاسان شود. با این حال، انجمن صنفی باعث شد که Canyon Films یک فیلمبردار معتبر انجمن را برای My Brother Down There استخدام کند و اعتبار سالن را رد کرد، حتی اگر او کل فیلم را فیلمبرداری کرد. در عوض، پس از اینکه United Artists فیلم را با عنوان جدید Running Target منتشر کرد، به عنوان مشاور بصری معرفی شد.

زمانی که Running Target تمام شد، Canyon Films منحل شد و اعضای آن به راه خود رفتند. از آنجایی که هال بخشی از انجمن بود، او توانست به عنوان دستیار فیلمبردار در کنار بسیاری از فیلمبرداران تأثیرگذار مانند هال مور، ارنی هالر، برنی گفی و تد مک کورد که همگی بخشی از ASC بودند، کار کند. پس از یک سال کار به عنوان دستیار فیلمبردار، به او این شانس داده شد که اپراتور دوربین سریال تلویزیونی استونی برک باشد. در سال 1963 فیلمبرداری مجموعه تلویزیونی دیگری به نام «محدودیت های بیرونی» را آغاز کرد. سپس در سال 1964 اولین فیلم بلند سیاه و سفید خود را به نام "دانه وحشی" فیلمبرداری کرد که تقریباً در 24 روز با تهیه کننده آلبرت اس. رودی ساخته شد.

 

موفقیت هال با موریتوری در سال 1965 اتفاق افتاد، که برای آن اولین نامزدی اسکار خود را دریافت کرد. در سال بعد هال فیلم Incubus، The Professionals و Harper را ساخت که اولین فیلم رنگی او بود. اولین همکاری او با کارگردان ریچارد بروکس در فیلم The Professionals توسط دستیار کارگردان تام شاو، که با هال در فیلم Wild Seed کار کرد و او را به بروکس توصیه کرد، آغاز شد. این کار به دومین نامزدی اسکار او منجر شد.

همکاری دوم آنها، در سال 1967 در خون سرد، منجر به یک نامزدی اسکار دیگر شد. این برای حس مستند و نماهای لوکیشن قابل توجه است که در آن زمان نادر بودند. در همان سال هال فیلم Cool Hand Luke و Divorce American Style را گرفت. Cool Hand Luke برای فیلمبرداری در Panavision شناخته می شود که به پالت رنگی سرسبز آن کمک کرد. در سال 1968، هال جهنم در اقیانوس آرام را برای کارگردان جان بورمن فیلمبرداری کرد که در گیشه موفق نبود اما از آن زمان به یک فیلم کلاسیک کالت تبدیل شد.

در سال 1969، هال اولین اسکار خود را برای بوچ کسیدی و ساندنس کید دریافت کرد. برای اینکه بوچ کسیدی از نظر بصری با دوره زمانی سازگار باشد، از تکنیک‌های آزمایشی مانند نوردهی بیش از حد نگاتیوها برای خاموش کردن رنگ‌های اصلی هنگام چاپ آن استفاده کرد (هانتر، 2003). نتیجه یک موفقیت نوآورانه در نظر گرفته شد. او در آن سال دو فیلم دیگر به نام های The Happy Ending و Tell them Willie Boy is Here است ساخت. در سال 1972 هال فیلم Fat City را به کارگردانی جان هیوستون گرفت. شهر چربی به دلیل بافت دانه‌دارش که واقعیت خشن خط داستانی را منعکس می‌کرد، شناخته می‌شد. در سال 1973 او فیلم مهیج پلیسی Electra Glide in Blue را فیلمبرداری کرد و پس از آن لبخند و روز ملخ در سال 1975 فیلمبرداری کرد که مورد دوم برای او پنجمین نامزدی اسکار را به همراه داشت. او در سال 1976 فیلم Marathon Man را با کارگردانی جان شلزینگر (John Schlesinger) فیلمبرداری کرد که یکی از اولین کسانی بود که از تکنیک Steadicam استفاده کرد (اگرچه این اولین فیلمی نبود که منتشر شد).

هال پس از فیلمبرداری 18 فیلم در 12 سال، 11 سال استراحت کرد. تقریباً در همان زمان، او با هاسکل وکسلر، فیلمبردار مشهور، برای ساخت یک شرکت تولید تجاری همکاری کرد (وینسون، 1987). این به او اجازه داد که نه تنها فیلمبردار کارهای خودش باشد، بلکه کارگردان نیز باشد. وقفه برای او در مورد درک و یادگیری از دیگران در مورد تکنیک های منحصر به فرد آنها بود. همانطور که هال بیان کرد: "در قلب من بیش از یک فیلمبردار هستم. من یک فیلمساز هستم." هال در سال 1987 برای فیلمبرداری Black Widow به صنعت سینما بازگشت. در سال 1988 هال پس از چند مشکل، بخشی از خدمه اتحادیه تکیلا سان رایز شد. کار او منجر به ششمین نامزدی اسکار شد. همچنین در سال 1988، ASC جایزه دستاورد برجسته ای را به هال اعطا کرد. پس از کارش بر روی طلوع تکیلا، او سرعت قدیمی خود را افزایش داد و کلاس اکشن (1991)، جنیفر 8 (1992)، جستجوی بابی فیشر (1993) و عشق (1994) را یکی پس از دیگری ساخت. در جستجوی بابی فیشر، هفتمین نامزدی اسکار فیلمبرداری را دریافت کرد.

وی در سال 1994 مفتخر به دریافت جایزه یک عمر دستاورد از سوی انجمن سینماگران آمریکا شد. در سال 1998 او بدون محدودیت فیلمبرداری کرد و نامزد جایزه اسکار برای فیلم A Civil Action شد و به دنبال آن دومین بردش برای American Beauty در سال 1999. زیبایی آمریکایی، اولین همکاری او با کارگردان سام مندز، "استفاده منحصر به فرد او از دوربین دستی برای عکسبرداری را برجسته کرد. واقعیت اوج فیلم و فضای تقریباً رویایی فیلم». آخرین فیلم او جاده ای به سوی هلاکت در سال 2002 بود که دومین همکاری با مندس بود که پس از مرگ او جایزه اسکار دیگری را دریافت کرد. در مجموع او در طول 50 سال زندگی حرفه ای خود سه جایزه اسکار را از آن خود کرد.

هال در سال 1952 با ویرجینیا شوارتز ازدواج کرد. آنها دارای سه فرزند به نام های کنراد دبلیو. هال، کیت هال فیست و نایا هال وست بودند، قبل از اینکه در سال 1969 از هم جدا شوند. هال با کاترین راس در صحنه فیلمبرداری بوچ کسیدی و ساندنس کید ملاقات کرد و در سال 1969 سومین شوهر از پنج شوهر او شد. هال و راس در سال 1973 از هم جدا شدند و در سال 1975 طلاق خود را نهایی کردند تا او بتواند با شوهر چهارم خود ازدواج کند. ازدواج سوم او با طراح صحنه و لباس سوزان کوارش هال بود که از تاریخ نامعلومی تا زمان مرگش در جاده نابودی (2002) با او کار کرد.  هال در سال 2003 به دلیل عوارض ناشی از سرطان مثانه در بیمارستان سانتا مونیکا درگذشت. اسکار او برای جاده هلاکت (2002)، که به هال اختصاص دارد، پس از مرگ توسط پسرش کنراد دبلیو هال، که او نیز فیلمبردار است، پذیرفته شد.

همسالان و همکارانش از هال با محبت به عنوان "کانی" یاد می شود و هنوز هم می شود.

فیلم شناسی:

هدف در حال اجرا  1956

انکوبوس 1965

هارپر 1966

جهنم در اقیانوس آرام 1968

لبخند 1975

در جستجوی بابی فیشر 1993

رابطه عاشقانه 1994

جوایز:

جایزه اسکار بهترین فیلمبردار برای بوچ کسیدی و یچه ساندنس1969

جایزه اسکار بهترین فیلمبردار برای زیبای آمریکایی 1999

جایزه اسکار بهترین فیلمبردار برای 1999 جاده به سوی فنا (پس از مرگ) 2002

جایزه انجمن فیلمبرداران آمریکا برای تکیلا طلوع آفتاب 1988

 

 

منابع:

https://www.nytimes.com

https://www.proquest.com

https://www.proquest.com

https://www.proquest.com

http://www.cinematographers.nl

https://www.mmakademia.hu

کتاب Magyar Távirati Iroda ISBN 978-963-1787-283

https://hu.wikipedia.org