زندگینامه ی داریوش خنجی

داریوش خنجی

 

داریوش خنجی در بیس و یکم اکتبر 1955 در تهران از پدری ایرانی (اهل خنج در استان فارس) و مادری فرانسوی به دنیا آمد. پدرش یک تاجر موفق بود و در صنعت پنبه فعالیت گسترده‌ای داشت؛ او همچنین صاحب دو سینما در مرکز تهران بود؛ سینماهایی که فیلم‌های ایتالیایی و فرانسوی را به نمایش در می‌آوردند. پدر داریوش در سن بالا ازدواج کرده بود؛ مادر داریوش، او را در سه سالگی از ایران به فرانسه برد و همان‌جا بزرگ کرد. داریوش ارتباط چندانی با پدر و اقوام ایرانی‌اش نداشته، حتی پارسی هم نمی‌داند و کاملا با فرهنگ فرانسوی بزرگ شده. هرچه بزرگ‌تر می‌شد علاقه‌ی بیشتری به فیلم و دوربین پیدا می‌کرد؛ اولین فیلم خود را خیلی زود در دوران نوجوانی و با دوربین‌های سوپر ۸ ساخت. نوجوانی او بیشتر در حومه‌ی شهر پاریس می‌گذشت. به مرکز پاریس می‌رفت و در دنیای سینماهای آن‌جا غرق می‌شد. تماشای فیلم‌های ترسناک و خون‌آشامی را به فیلم‌های دیگر ترجیح می‌داد، هرچند بعدها که به اهالی سینما پیوست، کار روی فیلم‌های رئال و واقعی برایش دل‌چسب‌تر شد.

داریوش بعد از اتمام متوسطه، برای تحصیلات دانشگاهی به ایالات متحده رفت؛ نخستین مقصدش دانشگاه معتبر UCLA بود. مدتی بعد تصمیم گرفت آن‌جا را به هدف دانشگاه نیویورک ترک کند؛ داریوش در نیویورک رشته‌ی فیلم و هنر را انتخاب کرد تا منطبق با علاقه‌اش تحصیل کند. هم‌زمان به خاطر شیفتگی قدیمی به عکاسی، در مرکز بین‌المللی عکاسی نیویورک ثبت‌نام کرد تا در این زمینه هم سواد کافی داشته باشد. وقتی در دانشگاه نیویورک در حال تحصیل بود استادان و مربیان خود را تحت تاثیر قرار داد؛ استادانی چون «جوناس میکس» و «هگ مانوگیان» که از بزرگان سینما بودند و فردی مثل «مارتین اسکورسیزی» زیر دست‌شان پرورش یافته بود. هردو استاد داریوش، به خاطر هنر و توانایی‌های داریوش در فیلم‌برداری حمایتش کردند تا بتواند زودتر وارد بازار حرفه‌ای شود. داریوش با حمایت دو استادش موفق شد در طول دوران تحصیل در دانشگاه تقریبا کل جو و دانشجویان را همراه خود کند و با شرکت در اکثر فیلم‌برداری‌های دانشگاهی، حضوری پررنگ در سینمای دانشجویی آن دوران داشته باشد.

داریوش به قول خودش عاشق پاریس است؛ برای همین پس از تحصیلات در آمریکا به فرانسه بازگشت. ابتدا در دوره‌های مختلفی شرکت کرد و تدوین‌گری را هم یاد گرفت؛ پس از آن زیر نظر کارگردانان فرانسوی همچون «مارتین نویتن»، «مارتین شافر» و «پاسکال مارتی» مشغول به کار شد تا حرفه‌اش را عملی بیاموزد.

شروع کارش با فیلم‌برداری چهار فیلم کوتاه بود که اولین‌شان در 1984 اکران شد. خنجی اولین فیلم بلند خود را در سال 1989 فیلم‌برداری کرد؛ فیلمی با نام Embrasse-moi به کارگردانی «مایکل روسیر» فرانسوی. در پی این فیلم، در سال 1990 دومین پیشنهاد فیلم‌برداری یک فیلم بلند به او داده شد؛ فیلمی به نام  Le trésor des îles chiennes. با بازخورد خوب این فیلم بالاخره خنجی توانست نظر یکی از کارگردانان به‌نام سینمای فرانسه را جلب کند. «ژان پیر ژونت» (کارگردان مشهور فرانسوی و کارگردان فیلم «زندگی شگفت‌انگیز آملی پولان») از داریوش خواست برای فیلم‌برداری فیلم جدیدش به تیم او ملحق شود و داریوش هم به‌سرعت پذیرفت. این همکاری، سکوی پرتابی برای داریوش شد و بعد از آن توانست در کارهای بزرگی با فیلم‌سازان مشهور انجام دهد و در سطح بین‌المللی مطرح شود.

فیلم جدید پیر ژونت، Delicatessen نام داشت. کار خوب خنجی در این فیلم باعث شد در سال 1991 در جشنواره فیلم سزار ایتالیا نامزد جایزه بهترین فیلم‌برداری شود؛ این نامزدی نام داریوش را بر سر زبان‌ها انداخت و با آن قد 190 سانتی‌متری برای خودش چهره‌ی شاخصی شد. او یک بار دیگر در سال 1995 با «پیر ژونت» همکاری کرد و فیلم‌برداری The City of Lost Children را انجام داد. این فیلم هم دوباره در همان سال در جشنواره‌ها درخشید و باز نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین فیلم‌برداری «جشنواره‌ی سزار» شد.

با شناخته‌تر شدن داریوش کم‌کم توجه فیلم‌سازان هالیوودی هم به او معطوف شد. در همان سال 1995، دیوید فینچر، یکی از کارگردانان برجسته‌ی هالیوود از او دعوت به همکاری کرد. فینچر از خنجی از خواست در فیلم دومش به نام «هفت» مدیریت فیلم‌برداری را عهده‌دار شود. داریوش در این فیلم فضاهای بسته و تاریک را با تبحر تمام به تصویر در آورد؛ نتیجه‌ی کار با تحسین منتقدان و تماشاگران مواجه شد؛ آن‌چنان که برخی منتقدان معتقد بودند موفقیت فیلم هفت فینچر مدیون فیلم‌برداری بدون نقص داریوش خنجی است. بعد از هفت، «برناردو برتالوچی»، کارگردان مشهور ایتالیایی روی خنجی دست گذاشت و فیلم‌برداری Stealing Beauty  را به او سپرد. داریوش سپس در 1996 برای «آلن پارکر» فیلم Evita را فیلم‌برداری کرد؛ این فیلم که از بازی «آنتونی باندراس» و «مدونا» بهره می‌برد در جشنواره‌های فیلم اسکار و بفتا نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین فیلم‌برداری شد؛ هرچند از دست‌یابی به جایزه باز ماند. این امروز تنها نامزدی خنجی در اسکار است. بعد از این فیلم، داریوش دوباره به فرانسه رفت و سومین همکاری خود با ژونت را هم با موفقیت انجام داد. در سال 1999 اولین همکاری خود «رومن پلونسکی» را در فیلم Ninth gate تجربه کرد؛ فیلمی که با بازی «جانی دپ» همراه بود. در سال 2000 فیلم «دنی بویل» را فیلم‌برداری کرد ولی آن‌طور که خودش می‌گوید او عاشق همکاری با فینچر است و تجربه‌ی همکاری با او را فراموش نمی‌کند؛ برای دومین همکاری با فینچر در سال 2002 فیلم‌برداری «اتاق وحشت» را فیلم‌برداری کرد.

داریوش خنجی فیلم‌برداری فیلم «عشق (Amour) ساخته‌ی «میشل هانکه» را هم برعهده داشت.

همچنین داریوش خنجی، همکاری‌های زیادی با وودی آلن داشت. وودی آلن در مورد خنجی گفته: «او یک هنرمند به تمام معنا است؛ یکی از بهترین فیلم‌برداران دنیای سینما و شاید متفکرترین آن‌ها».

خنجی در سال 2003 اولین بار با «وودی آلن» کار کرد و «هر چیز دیگر» را برایش فیلم‌برداری کرد؛ همکاری‌ای که ادامه‌دار شد. او در مورد وودی آلن می‌گوید: «بهترین حس برای آلن موسیقی است. باید به همراه آلن نوازید و ریتم را پیدا کرد؛ اگر این اتفاق بیفتد آلن همان آزادی را به شما می‌دهد که برای بداهه‌گویی در فیلم می‌خواهید.» وودی آلن در مورد خنجی گفته: «او یک هنرمند به تمام معنا است؛ یکی از بهترین فیلم‌برداران دنیای سینما و شاید متفکرترین آن‌ها.» داریوش بعدها فیلم‌های «نیمه‌شب در پاریس»، «تقدیم به رم با عشق» و «جادو در مهتاب» وودی آلن را هم فیلم‌برداری کرد.

او نظرش درباره‌ی اثر کارگردانان بر فیلم‌برداری را این‌طور بیان می‌کند: «هستند فیلم‌سازانی که جای دوربین را مشخص می‌کنند. من عاشق این هستم که کارگردان جای دوربین را مشخص کند و فیلمش را به لحاظ بصری بازگو کند! بیشتر از خواندن فیلم‌نامه، داستان با باور بصری و فاصله‌ی دوربین برای بازیگر شکل می‌گیرد. البته گاهی به شیوه‌ی تدوینی که کارگردان در ذهن دارد، اصلاحیه‌ای پیشنهاد می‌دهم. مثلا پیشنهاد می‌دهم که دوربین روی تصاویر بماند و حرکت نکند. اما زمانی که با برتولوچی و رومن پولانسکی در«دروازه نهم» همکاری می‌کردم بیشتر تلاش می‌کردم در خدمت آن‌ها باشم و داستانی را به لحاظ بصری روایت کنم که آن‌ها می‌خواهند.

خنجی در 2016 فیلم The Lost City of Z را برای «جیمز گری» فیلم‌برداری کرد. آخرین کار او از ساخته‌های «بونگ جو-هو» کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس شهیر کره‌ای است که «اُکجا» نام دارد و در ژوئن 2017 اکران خواهد شد.

زندگی خصوصی و ارتباط با سرزمین پدری

داریوش خنجی با «مارین چمتوف» (Marianne Chemetov) دختر «پائول چمتف»، معمار مشهور فرانسوی ازدواج کرده و صاحب سه فرزند به نام‌های «ماری-لوییس»، «جوزفین» و «الکساندر» است. خنجی در پاسخ به این سوال که با توجه به اصل و نسب ایرانی‌اش آیا نوع فیلم‌برداری خود را از نقاشی‌های مینیاتوری ایرانی الهام نگرفته جواب منفی داد و  گفت: «من خیلی احساس نمی‌کنم ایرانی هستم؛ در تهران متولد شده‌ام و سه ساله بودم که ایران را به مقصد پاریس ترک کرده‌ام. من پارسی حرف نمی‌زنم. پدرم ایرانی بود. او مسن بود که من به دنیا آمدم. پیش از انقلاب اسلامی به دیدارش رفتم. نسبت به ایرانی‌ها احساس خوبی دارم. فیلم کوتاهی را برای «شیرین نشاط» فیلم‌برداری کردم. او من را به «محمود کلاری»، مدیر فیلم‌برداری «جدایی نادر از سیمین» معرفی کرد. برای پروژه‌ی جدید اصغر فرهادی که در پاریس فیلم‌برداری خواهد شد، گروه خودم را پیشنهاد دادم؛ ولی رابطه‌ام با جامعه‌ی ایران از این فراتر نمی‌رود.»